loading...
چت روم فارسی ایرانی,اف ام چت,سایت چت تهران
آخرین ارسال های انجمن
Hossein بازدید : 163 چهارشنبه 27 دی 1391 نظرات (0)

جملات طنز جملات خنده دار جدید

 

 

 

 

یه بار اومدم خودمو واسه مامانم لوس کنم بهش گفتم مامان اگه من بمیرم چیکار میکنی؟

گفت مرگ بگیری مردشور برده …

الهی به تیر غیب گرفتار بشی…

سرت به سنگ لحد بخوره …

لال شی ایشالا آخه این چه حرفیه؟!

داشتم عزرائیلو میدیدم خداوکیلی…|:

.

.

.

جا داره از اون دسته دخترانی که با جمله

” همه مردها از یه قماشن “

منو در ردیف ، انیشتن و ابوعلی سینا و رازی و مصدق و اینا  قرار میدن

تشکر ویژه داشته باشم !

.

.

.

بعضی حرف ها را “نباید زد”

بعضی حرف ها را “نباید خورد”

بیچاره دل چه میکشد میان این “زد” و”خورد”

.

.

.

هر زمان لواشک رو گذاشتى گوشه لــُـپـِت و تونستى نَجُوییــش

یَنـى به نفسِت مــُــسَلط شدی :|

.

.

.

مامانم باهام لج کرده میگه از بس هر دختری نشونت دادیم یه ایرادی گرفتی

اگه دختر مورد علاقت پیدا شد اسید میپاشم روش !

.

.

.

یکی‌ از فانتزیام اینه که یکی‌ واسم یه جعبه بزرگ کادو بیاره و توش

یه جعبه کوچکتر باشه و همین روند ادامه پیدا کنه و آخرش برسه

به سویچ پورشه یامثلا لامبورگینی !

.

.

.

دو تا پسربچه ۴ و ۹ ساله تو فامیلمون داشتن دعوا میکردن

یعنی داداش بزرگه داشت کوچکه رو کتک میزد ؛ من رفتم پا در میونی کردم

و کوچیکه رو نجات دادم بعدش همون کوچولوه بهم فوش میده میگه

به تو چه داداشمه ؟؟؟ صلاحمو میدونه داره تربیتم میکنه  !

.

.

.

ینی فقط تنها در صورتی بوی ادکلن ماندگاره که بوش بد باشه !

.

.

.

یادش بخیرچقد اسکل بودم!

نیم ساعت دست به سینه مینشستم تا مبصر اسمم روجزءخوبها بنویسه!

بعدم معلم میومدبدون توجه به اسم ها تخته روپاک میکرد!

وچقداسکل تر بودم که زنگ بعدی هم دست به سینه مینشستم !

.

.

.

وقتی با فک و فامیلا اسم فامیل بازی میکنم :

اسم : غلام
فامیل : غلامی
غذا : غلام پلو
میوه : غلام سبز
شغل : غلام فروشی
شهر : غلام رود
کشور : غلامستان
گل : غلام بو
اشیا : غلام پلاستیکی
ماشین : همونی که غلام سوار میشه ! (اسمشو نمیدونم)

.

.

.

دیشب بابابزرگ و مامان بزرگمو بردیم فرودگاه بدرقه کنیم که برن مکه ، هواپیما تاخیر داشت !

مامان بزرگم نگران بود ، عموم میاد دلداریش بده میگه :

این چیزا عادیه ، تاخیر داره ، نقص فنی پیدا میکنه ، سقوط میکنه ، نگران  نباش !

.

.

.

امروز از سرکار برگشتم خونه میبینم همه باهام سنگینن

هیشکی تحویلم نمیگیره ، الان فهمیدم دیشب مادرم خواب دیده من بدون

اجازشون ازدواج کردم …

اصن دقت که میکنم خدارو شاکرم رام داده خونه !

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    بيشتر چه مطالبي در سايت قرار بديم؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5076
  • کل نظرات : 193
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 8188
  • آی پی امروز : 137
  • آی پی دیروز : 450
  • بازدید امروز : 1,074
  • باردید دیروز : 1,851
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 1,074
  • بازدید ماه : 31,902
  • بازدید سال : 168,902
  • بازدید کلی : 5,245,814
  • کدهای اختصاصی
    cvxvdsfv